
به گزارش «سراج24»، اگر بخواهیم فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» را در یک عبارت تعریف کنیم، می توان گفت تلاشی است برای مبارزه با شیطان، اما با سلاحی سرد و ضعیف! چهارمین فیلم سینمایی محمدهادی کریمی از این نظر فیلم قابل توجهی است که برای نخستین بار به یک بیماری مهلک که زندگی بخشی از قشر رفاه زده جامعه امروز ایران را درگیر کرده پرداخته است؛ سقوط به دام شیطان پرستی!
«بشارت...» را می توان جزء فیلم های آسیب شناختی و درمانگر به حساب آورد؛ از آن نوع فیلم هایی است که بخشی از بیماری های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی جاری در سطح و عمق جامعه را با هدف بهبود یافتن آن ها برملا میکنند. اتفاقا جامعه امروز ما به این گونه فیلم ها به شدت محتاج است. به ویژه آنچه در این فیلم مطرح شده، هم قابلیت دراماتیک خیلی زیادی دارد و هم می تواند به آگاهی بیشتر مردم به آنچه در اطرافشان می گذرد کمک کند. فرقه های عجیب و غریب و دست ساخته دولت های غربی برای کشتن روح زندگی انسان ها، از مسائلی است که می توان برمبنای آن ها فیلم های پرجاذبه ای ساخت. اما این هم از قوانین نانوشته سینمای ما است که گویی سینماگران ایرانی نباید سراغ سوژه های جذاب بروند و همه یا باید از اصغر فرهادی تقلید کنند یا از عباس کیارستمی و گرنه فیلمشان فیلم نیست! حداقل کارکرد و فایده فیلم هایی مثل «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» شکستن این گونه خطوط قرمز جعلی و بدلی و قوانین دست و پاگیر و عقب مانده است که از طرف آدمهای نادان اما«خودباسوادپندار» تعیین می شوند!
نکته مهم این است که در سینمای غرب و به خصوص هالیوود هر سال تعداد زیادی فیلم درباره فرقه های شیطان پرستی ساخته می شود. از «بچه رزماری» و «جن گیر» گرفته تا«طالع نحس»و «گرگ و میش» و ... اغلب این فیلم ها هم جلوه ای مثبت از این نوع فرقه ها را نمایش می دهند، اما گویا از نظر اهالی هنر و نقد و نظر، سینمای ایران حق ندارد وارد چنین حوزه هایی شود. این درحالی است که فعالیت این فرقه ها، سلامت نسل جوان را تهدید می کند و در این میان، فرزندان خانواده های اقشار متوسط و مدرن شهرنشین، به خاطر دسترسی فراوان به رسانه های جدید، بیشتر در خطر هستند. فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» هم دقیقا درحال هشدار دادن به خانواده ها برای مراقبت از فرزندانشان در برابر این گونه خطرات است. و البته فیلمی است که فقط درد را برملا نمی کند، بلکه راه درمان را هم نمایانگر می کند؛ تقوا همان نوشداروی ازلی و ابدی بشر برای نجات از شر شیطان و شیطان پرستهاست که به خوبی در این فیلم به آن اشاره شده است. هرچند که این موضوع تنها در حد یک دیالوگ کوتاه و گذرا مطرح می شود.
داستان این فیلم درباره یک زن طلبه به نام «مینو»با بازی هنگامه قاضیانی است که زندگی سرد و کسالت باری را می گذراند. او و همسرش ناتوان در فرزندآوری زندگی را می گذرانند و شوهر، مردی بیکار است که تمام طول روز را در خانه سیگار می کشد و چرت میزند! تا اینکه یک اتفاق، زندگی آن ها را دستخوش کشمکش و ستیز قرار می دهد؛ دخترخاله مینو که مدیر یک دبیرستان دخترانه است (با نقش آفرینی نیکی کریمی( از او دعوت می کند تا از تجربیاتش در تحصیل علوم دینی برای حل یک بحران در آن دبیرستان استفاده کند. قضیه از این قرار است که تعدادی از دانشآموزان این دبیرستان به یک گروه شیطان پرستی پیوستهاند و سه نفر از آن ها تحت تأثیر آموزه های این گروه، خودکشی کردهاند. مینو ضمن همکاری با پلیس در شناسایی این جریان، سعی می کند تا با برقراری ارتباط صمیمانه با دانش آموزان این دبیرستان، با گروه شیطانی ستیز کند.
با این حال فیلم «بشارت...» هم مثل خیلی از آثاری که قصد دادن پیام به مخاطب را دارند دچار تناقض محتوایی و ساختاری است؛ تناقض هایی که مانع تبدیل شدن این أثر به یک فیلم ماندگار و تأثیرگذار شده است. داستان فیلم فاقد کشش است و ریتم کند آن مانع برقراری ارتباط خوب با مخاطب است. یکی از ضعف های ساختاری فیلم «بشارت...» نبود یک قهرمان است که در برابر شیطان پرست ها ایستادگی کند و با آن ها در بیفتد. این گونه فیلم ها نیازمند شخصیت پردازی قوی و گرم هستند؛ شخصیت های مبارز و دارای شمایل اسطوره ای که بتوانند نظر و ذهن مخاطب را در تقابل با تباهی همراه کنند. اما در این فیلم، هیچ شخصیت قابل تأملی وجود ندارد. حتی مینو هم یک کاراکتر خنثی و منجمد از آب در آمده است. به طور کلی، این فیلم به گونهای ساخته و پرداخته شده که گویی سازندگانش تمایلی برای دیده شدن آن نداشته اند!
اما فیلم «بشارت...» در محتوا نیز می توانست فراتر از این باشد. جا داشت که در این فیلم به زمینه ها و ریشه های شکل گیری و گسترش شیطان پرستی هم پرداخته می شد. چون این گونه فرقهها بیشتر با اهداف سیاسی و اقتصادی ایجاد می شوند. چند سال قبل در همین صفحه نوشتیم که »سیاستمداران غربی علاوه بر سرمایهگذاریهای سنگین و حمایت ازطریق شبکه های ماهواره ای با استفاده از ابزارآلات تبلیغاتی مختلف نیز به ترویج شیطان پرستی دامن می زنند.به طوری که این تبلیغات در زمینه هایی چون پوشاک و زیورآلات هم وجود دارد و جالب اینجاست که روسای اصلی این کمپانی های پوشاک و لباس نیز همین سیاستمداران هستند. ازجمله کمپانی های بزرگی چون adidas ، nike ، sprite و bulgari که کار اصلی آنها تولید پوشاک و زیورآلات است و در این عرصه بسیار مشهور هستند. این کمپانی ها در همه جای دنیا مشغول به فعالیت بوده و حمایت های گسترده ای از فرقه های شیطان پرستی و روسای آنها می کنند. این شرکت ها با چاپ عکس روسای این گروه ها یا خواننده و یا به اصطلاح رهبران پول پرست آنها روی لباس ها و یا تولید زیورآلات که روی آنها نمادهای این گروه های انحرافی نقش بسته است به شدت در ترویج فرهنگ و مناسک شیطانپرستی میکوشند و نکته جالب توجه اینجاست که برای خرید این گونه نمادها ازقبل به وسیله کلیپ های تصویری و در کنسرت ها و مجالسی که مختص این گروه هاست بازار مصرف ایجاد می کنند و روسای این گروه ها با استفاده از این نمادها در مراسم خود به گونه ای به پیروان خود اعلام می کنند که آنها هم باید از این نمادها در قالب دستبند، گردنبند و... استفاده کنند. (ترویج شیطان پرستی در رسانههای تصویری، رضا فرخی، روزنامه کیهان، 22/9/88 صفحه 10) خب این ها واقعیات خیلی مهمی هستند که افشای آن ها در این فیلم هم به جذابیت بیشتر آن کمک می کرد و هم اینکه با آگاهی بخش فیلم را بالاتر می برد.